اشتباه بزرگ ملی شدن نفت
نویسنده:
ابراهیم صفایی
درباره:
محمد مصدق
امتیاز دهید
ملی شدن نفت در ایران یک رویداد بزرگ سیاسی-اقتصادی بود که پیامدهای مهم به دنبال داشت. این رویداد دارای ذیشه های گشیده قوی در رقابت اقتصادی نفتی آمریکا و انگلیس و در سیاست داخلی و خارجی ایران بود و پیامدهای آن از دیدگاه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و منطقه ای آثاری پدید آورد که برای ایران عواقب بسیار به دنبال داشت. درباره ملی شدن نفت تاکنون از سوی صاحب نظران و پژوهشگران خارجی و ایرانی چندین کتاب عرضه شده است. کتاب حاضر نیز پژوهشی است در این زمینه که بر پایه اسناد و مدارک و مآخذ بسیار فراهم گردیده و به خواننده ارجمند کتاب تقدیم می گردد. داوری نهایی پس از مطالعه کتاب با خواننده نکته سنج کتاب خواهد بود.
آپلود شده توسط:
sagaliga
1393/05/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اشتباه بزرگ ملی شدن نفت
نویسندگان این کتابها سگان دست آموز انگلیس هستند.
اگر نبود اعلام نمیشد روز ملی شدن صنعت نفت
و نکته اینکه مگر صنعت قابلیت ملی شدن دارد؟ مگر کشورهای حاشیه خلیج فارس ، ابله خائنی مثل مصدق داشتند؟ که بیاید بگوید صنعت نفتتان را ملی میکنم؟
اگر مصدق نبود ایران هم نفت ملی داشت هم مالک بخشی از سهام بریتیش پترولیوم امروز در سطح جهان بود
مثل اینکه ایران بگوید سهم از مرسدس بنز در کل دنیا و کارخانه هایش را نمیخواهم به ازایش ایران خودرو مال من باشد ! سایپا به کنار
ولی نظر من در مورد ملی شدن نفت یک خیانت بزرگ به مردم خوزستان بود.
و خدمتی بزرگ به استبداد بود.
اصل چھل و ششم :عزل و نصب وزراء به موجب فرمان ھمایون پادشاه است.
اصل شصت و ھفتم :در صورتی که مجلس شورای ملی یا مجلس سنا به اکثریت تامه عدم رضایت خود را از ھیات وزراء یا وزیری اظھار نمایند آن ھیات یا آن وزیر از مقام وزارت منعزل می شود.
همانطور که می بینید در قانون اساسی مشروطه عزل و نصب وزرا و نه رئیس الوزرا و هیأت وزرا به موجب دستور شاه بوده است. اصل 67 اختیار عزل هیأت وزرا را برای مجلس شورای ملی یا مجلس سنا می داند. اگر عزل هیأت وزرا همزمان جزء اختیارات شاه و مجلسین بود به صراحت این را بیان می کردند.
البته پاسخ دادن به برادر سایبری پهلوی پرست که آگاهانه جعل می کند، فایده ای ندارد بلکه برای توجه ناظران بی طرف که گاهی اینجا می آیند این چند خط را نوشتم.
حاکمیت استبدادی,جنگ و کودتا همگی به روابط و مناسبات اقتصادی مربوط و تابع آن و در جهت آن است و همگی بنظرمن مخرب و منفی است و تاکید من بر این بود که اگر این کشورها به طرف ملی سازی و دولتی سازی و این برنامه های مربوطه نمیرفتند با فشارهای مختلف جنگ,کودتا و غیره روبرو نمیشدند اما رهبران پوپولیست, ایده آلیست و مستبد با این راه و بلوک بندی مقابل بازار جهانی کشورشان را به طرف ویرانی کشاندند این درباره پهلوی ها در ماجراهای بلوک بندی با نازی ها دوره پهلوی اول و اتوپیای تمدن بزرگ پهلوی دوم هم صدق میکند که همین راه مشابه مصدقی را رفتند و سقوط کردند,مطمئنا وضعیت آنچه قبل و بعد آن تحولات بوده هر دو تراژدیک و درگیر مشکلات و بحران های دوران خود است و هیچ کدام قابل دفاع نیست و باید تلاش کرد همواره راه سومی را پیدا کرد.
با این نکته موافقم چرا که هیچ کشور مدرن نمیتونه مانند یک جزیرهی منفرد و جدا از سیستم اقتصادی جهان وجود داشته باشه. مصدق هم مانند خیلی سیاستمداران دیگه در پی استفاده از اختلافات قدرتهای بزرگ به نفع سیاستهای خودش بود که به جایی نرسید (که شاه هم بعدا به نوعی همین سیاست رو با دوستی با روسیه و شرکت در کشورهای غیرمتعهد و ... ادامه داد) .
این نکته هم درسته ولی این موضوع حتی در کشورهایی که نهادهای خصوصی یا مالتینشنال در صدرند نیز انجام میشه و از ویژگیهای کنترل دولتی نیست. افتضاحات و بخور بخورهایی که در کشورهای به اصطلاح جهان اول گاها به گوش میرسه فقط مثالهای کوچکی از این مسئله رو نشون میدن.
مشکل تک محصولی بودن به بنیهی اقتصادی یک کشور خاص مربوط میشه ولی استمرار آن در واقع به سیاستهای داخلی که معمولا سرسپردهی سیاستهای ابرقدرتها هستند ارتباط داره. حاکمیت استبدادی هم شیوههای بسندهی کشورهای دیگه بوده که خواهان «جزیرهی ثبات» در حوزههای مختلف برای داشتن بازار وسیع بودند (و در عین حال برای انتقال بحرانهای اقتصادی خود به کشورهای جهان سوم). متاسفانه نقش فعال دخالت کشورهای خارجی در کامنتهای شما غایبه. منکر نقش استبدادی داخلی نیستم ولی معتقدم اگر حمایت کشورهای خارجی از حاکمیت داخلی این کشورها نبود خود مردم این کشورها میتونستند از پس دولتهایشان بر بیایند (اینکه به کجا میرسیدند نیز یک موضوع دیگرست!).
با این حال از کامنت شما این مفهوم گرفته میشه که ظاهرا شما وضعیت کنونی سوریه و عراق و لیبی که داغان شدهاند رو به وضعیت قبلی آن (مبنی بر دیکتاتوری یک نفره) ترجیح میدهید؟! آیا این وضعیت ماقبل شبیه دوران سلطنت شاهی نبود که باید از هم میپاشید؟! بگذریم، به حاشیه رفتیم. فعلا روز خوش.
دوست گرامی
ایا اطلاعی از نحوه دسترسی به فرمت pdf کتاب وزین
تاریخ بیست ساله ایران اثر شادروان حسین مکی
دارید
سپاس
البته باید توجه داشت که دوران مصدق فروش و معامله نفت به خود امریکا هم متوقف نشد در قبال کمک های طرح مارشال که ایران از زمان قوام دریافت میکرد بنابراین با مجموعه ای از سیاست ها روبرو هستیم که از زمان قوام به تدریج شروع میشود و در واقع مصدق هم به دنباله سیاست های او چشم کمک به امریکا دوخته بود چون از طرف دیگر در حالت" ملی" شده هم یک کشور برای فروش نفت مجبور به پذیرش تجارت جهانی با خارج و بازار جهانی و پذیرش قواعد و نورمهای آنها است وگرنه مورد تحریم,فشار,جنگ و کودتا قرار میگیرد در عین حال این سیاست مشروط به افزایش درآمدهای نفتی یک قشر رانتخوار وابسته به دولت هم شکل میدهد و تمامی قوای اقتصاد را تک محصولی وابسته به نفت و نوسانات جهانی قیمت آن میکند در واقع یک اقتصاد بیمار زامبی که مدام با شوک قیمت نفت حرکت یا ایست میکند.ایضا عامل استبداد نیز هست ,عراق صدام, لیبی قذافی,سوریه اسد و ونزوئلا نمونه دیگری از این مثال ها است که مثلا ونزوئلای چاوز بعد ملی سازی و دولتی سازی ها به تدریج با افت قیمت جهانی نفت اقتصاد تک محصولی و وابسته به نفتش متلاشی شد و آن کشور دچار دو دهه قحطی و رکود تورمی شده که هنوز ادامه دارد.لیبی قذافی هم مانند سوریه اسد بعد دهه ها اواخر بعد فروپاشی شوروی رو به بازار جهانی اوردند به اشکال متفاوتی چون در غیر این صورت با تداوم تحریم ها یا جنگ و کودتا روبرو میشدند.